دانش آیورودا (علم زندگی)

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

 

Limiting Beliefs غلبه بر باورهای محدود کننده

 

در کودکی، ما از شناخت خود به عنوان میدانی از امکانات بی نهایت به هویت محدودتری می رویم. این هویت محدود یا مشروط از بیرون ما می آید. به جای اینکه خود را از درون بشناسیم، شروع به درونی کردن تجربیات بیرونی خود و ایجاد هویت محدود می کنیم. ما حول این محدودیت ها درباره خودمان داستان می سازیم و آنها را واقعی می دانیم. ما از فکر "هر چیزی ممکن است" و "من می توانم هر کاری را انجام دهم" به "من نمی توانم این کار را انجام دهم" یا "من به اندازه کافی خوب نیستم" تغییر می کنیم. این باورها می توانند پتانسیل ما را در زندگی محدود کنند.

 

 

 

پس چرا ما باورهای محدود کننده داریم؟

 

 

خوب، باور کنید یا نه، آنها معمولاً از نیاز به امنیت عاطفی، دریافت محبت و پذیرفته شدن در روابط ما می آیند. از لحظه ای که به دنیا می آییم، ذهن نفس ما در حال استفاده از تجربیات ما است و ارزیابی می کند که آیا آنها "ایمن" یا "تهدید کننده" در نظر گرفته می شوند. این وظیفه نفس است که ما را ایمن نگه دارد. و همانطور که بدن مکانیسم هایی برای بقا دارد تا ما را از آسیب فیزیکی در امان نگه دارد، ذهن ، خود نیز مکانیسم هایی دارد که ما را از آسیب های عاطفی احتمالی در امان نگه دارد.

 

 

 

وقتی تجربه‌ای وجود دارد که می‌تواند به طور بالقوه مانع دریافت نیازهای عاطفی اولیه ما شود - توجه، محبت، قدردانی و پذیرش - نفس همیشه هشداری را ایجاد می‌کند که ممکن است ایمن نباشیم. اما اگر بتوانیم درباره هشدار تأمل کنیم و آن را زیر سوال ببریم، لازم نیست آن را حقیقت نهایی بدانیم.

 

 

بیایید به یک مثال نگاه کنیم: وقتی ما جوان هستیم و چیز جدیدی را امتحان می کنیم، مانند آواز خواندن با صدای بلند، می توانیم پاسخ های متفاوتی از دیگران داشته باشیم، گاهی اوقات می شنویم که "تو آهنگ می خوانی" یا "شما خواننده خوبی نیستید". " به عنوان یک کودک، برای ذهن من آسان است که آن را به معنای "من شما را قبول ندارم" یا "من شما را دوست ندارم" تفسیر کند. ما در کودکی نمی‌توانیم تحلیل و تأمل کنیم، فقط احساس می‌کنیم که پذیرفته نشده‌ایم، بنابراین آواز خواندن را متوقف می‌کنیم یا معتقدیم که نمی‌توانیم بخوانیم، و این را حقیقت می‌دانیم.

 

 

 

همانطور که ما بالغ می شویم، این می تواند به یک باور محدود کننده تبدیل شود که می تواند به "من به اندازه کافی خوب نیستم که این کار را انجام دهم" یا "من نباید کارها را امتحان کنم، مگر اینکه بتوانم آنها را به خوبی انجام دهم" تبدیل شود. می توانید ببینید که چگونه این شروع به محدود کردن پتانسیل شما در زندگی می کند.

 

 

 

استفاده از پتانسیل شما

 

 


در بزرگسالی، بخشی از تکامل عاطفی و معنوی ما این است که دوباره به پتانسیلی که در درون ما وجود دارد، متصل شویم. هنگامی که ما خودآگاهی را پرورش می دهیم، و به ماهیت واقعی پتانسیل نامتناهی خود متصل می شویم، می توانیم باورهای محدود کننده خود را رها کنیم تا مانع ما نشوند. ما خودمان را همانطور که هستیم دوست داریم و می پذیریم ، و کنجکاوی و اشتیاق داریم برای تجربه زندگی، بر اساس شرایط خود، و با شفقت به خود، در حالی که در تمام تجربیات زندگی خود مرور می کنیم. ما می‌توانیم به این درک برگردیم که همانطور که هستیم کامل هستیم، نه به خاطر کارهایی که انجام می‌دهیم یا اینکه دیگران در مورد ما چه فکر می‌کنند، بلکه به این دلیل که ذاتا موجودات کاملی هستیم.

 

 

 

یکی از راه هایی که ما خودآگاهی را پرورش می دهیم، تفکر است. می‌توانیم مکث کنیم، افکارمان را مشاهده کنیم، آنها را زیر سوال ببریم، و سپس با دیدگاه یا باور متفاوتی کنار بیاییم. ما توانایی جدا کردن خود از افکارمان و مشاهده آنها را از طریق تمرین هایی مانند مدیتیشن پرورش می دهیم.

 

 

 

وقتی متوجه شدیم که افکار خودمان نیستیم و ناظر افکار هستیم، می‌توانیم آنها را بررسی کنیم و سؤالاتی مانند:

 

 

باور محدود کننده من چیست؟
چه چیزی در مورد خودم صادق است که مرا محدود می کند؟
این باور محدود کننده از کجا آمده است؟
آیا از بیرون من آمده است؟ آیا در کودکی تجربه ای را بر اساس رفتار دیگران درونی کردم؟
آیا این باور یک واقعیت است؟
آیا این 100٪ در همه زمان ها درست است؟
آیا این باور در مورد خودم مانع من است؟
اگر به این باور وابسته نباشم چه احساسی دارم؟

 

 


هنگامی که باورهای محدود کننده خود را شناسایی کردیم، می توانیم به جلو حرکت کرده و آنها را رها کنیم. ما با توجه به زمانی که باور بوجود می آید و قصد داریم آن را رها کنیم شروع می کنیم. وقتی متوجه یک باور محدود کننده می شویم، می توانیم نفس بکشیم و در سکوت بگوییم "من این باور محدود کننده را آزاد می کنم." با گذشت زمان، توجه ما شروع به دور شدن از این باورها به سمت باورهای جدید و تایید کننده خود می کند.

 

 

 

درک دوشاها

 


بخشی از سفر ما برای شناخت اینکه چه کسی هستیم، درک نقاط قوت و استعدادهای طبیعی خود و استفاده از آنها در راهی است که به خود و جهان خدمت می کند. همه ما یک هدف منحصر به فرد برای به اشتراک گذاشتن داریم. و در درون ما، ما تمام توانایی هایی را داریم که برای خدمت به هدف خود در جهان نیاز داریم. و وقتی طبیعت خود را در آغوش نمی گیریم و به آن احترام نمی گذاریم، پتانسیل خود را محدود می کنیم.

 

 

 

گاهی اوقات در طول سفر ما ارتباط خود را با استعدادهای طبیعی، توانایی های ذاتی خود از دست می دهیم... در طول مسیر فراموش می کنیم. ما سعی می‌کنیم کسی غیر از آنچه هستیم باشیم، معمولاً برای راضی کردن دیگران در زندگی‌مان.

 


پرسشنامه تعیین دوشا (مزاج بدن)

پرسشنامه تعيين دوشا در آيورودا


 

 

وقتی صحبت از باورهای محدود کننده به میان می آید، آنها می توانند بر اساس تیپ شخصیتی هر فرد یا دوشا متفاوت باشند . همه ما گرایش هایی در تفکر خود داریم و تجربیات بیرونی خود را به طرق مختلف درونی می کنیم.

 

 

همانطور که مردم راضی هستند، معمولا واتایی ها فکر می کند که "من به اندازه کافی خوب نیستم" زمانی که اطرافیانشان ناراضی هستند، فکر می کنند.
برای پیتایی ها ، که تمایل به کمال گرا بودن دارند، ممکن است فکر کنند "من یک شکست خورده هستم زیرا این کامل نیست."
و کافایی ها که به معمولا طبیعی آرام‌تر هستند ممکن است فکر کنند "من لایق نیستم مگر اینکه کارهای بیشتری انجام دهم."

 


باورهای زیادی در مورد خودمان وجود دارد که ما را محدود می کند، اما وقتی آنها را شناسایی کنیم، می توانیم آنها را رها کرده و در واقع به چیزی تبدیل کنیم که به ما امکان می دهد تا با پتانسیل خود عمل کنیم.

 

 

 

علاوه بر نیت رها کردن باورهای محدودکننده، می‌توانیم آن‌ها را با باورهایی درباره خودمان جایگزین کنیم که استعدادها، توانایی‌ها و طبیعت نامحدود ما را به ما یادآوری می‌کنند:

 

 

استعداد یا توانایی ویژه من چیست؟
چه چیزی به راحتی و به طور طبیعی بدون تلاش به من می رسد؟
آیا اساس باور محدود کننده من در واقع یکی از موهبت های من است؟

 

 Limiting Beliefs غلبه بر باورهای محدود کننده



 

یافتن پذیرش و ارتباط با تأیید

 

 


زمانی که به طور کامل قدر مواهب و استعدادهای طبیعی خود را بدانیم و خود را آنگونه که هستیم بپذیریم و به آن احترام بگذاریم، به میدان همه احتمالات قدم می گذاریم. هنگامی که ما با استعدادهای طبیعی خود هماهنگ می شویم، در انجام کاری که قصد انجام آن را داریم از سوی کیهان حمایت می شویم.

 

 

 

باورهای محدود کننده ما می توانند خودگویی مخرب ایجاد کنند و در توانایی ما برای درک پتانسیل هایمان اختلال ایجاد کنند، بنابراین تمرکز بیشتر بر موهبت هایمان باعث زنده شدن آنها در زندگی ما می شود. ما داستان‌های خود ویرانگر را با روایتی خودتأییدکننده‌تر جایگزین می‌کنیم، روایتی که حتی زمانی که به نظر می‌رسد همه چیز مطابق با ما پیش نمی‌رود در خدمت ما باشد.

 

 

 

 

هنگامی که باورهای محدودکننده را رها کردیم و به مواهب طبیعی خود متصل شدیم، در نهایت می‌توانیم با تکرار اظهارات خود از پتانسیل خود بهره ببریم:

 

 

من خودم را دقیقاً همانطور که هستم دوست دارم.

من دقیقا همینطور که هستم کافی هستم.

 

 

 

با حرکت رو به جلو، سعی کنید هر گونه باور محدود کننده ای را که در طول روزهای شما به وجود می آید، مشاهده کنید. قصد داشته باشید که آنها را رها کنید و شروع به اتصال درونی به خود نامحدود خود کنید. به استعدادها و استعدادهای طبیعی خود توجه کنید و روزانه از عبارات تاکیدی استفاده کنید. مهمتر از همه، با شروع فرآیند رهاسازی این باورهای محدودکننده و اتصال مجدد به ماهیت واقعی پتانسیل بی‌نهایت خود، برای خود شفقت بیاورید.

 

منبع: دکتر شیلا پاتل ، پزشک آیورودا و مربی یوگا و مدیتیشن


مطالب مفید پیشنهادی:

 

دوره آموزشی سلامتی به روش آیورودا


dosha test ayurveda - تست تعیین مزاج در آیورودا


chakra test banner تست چاکراها و چرخه های انرژی

خبرنامه

آدرس ایمیل خود را در کادر زیر وارد نمایید تا از آخرین اخبار سایت دانش آیورودا مطلع شوید .

تماس با ما

اطلاعات تماس سایت دانش آیورودا

  • شماره تماس : 09136018307
  • لینک اینستاگرام دانش آیورودا:https://www.instagram.com/Ayurveda_ir

شما اینجا هستید: خانه آیورودا آشنایی با آیورودا غلبه بر باورهای محدود کننده